loading...
پایگاه تخصصی و فرهنگی مذهبی مهدویت
آخرین ارسال های انجمن
مژگان فیض اللهی بازدید : 113 دوشنبه 08 خرداد 1391 نظرات (0)

 

اي كه هزار، هزار شمع در انتظار يك نگاه تو سوختند .

شوري است عشق تو و دلنشين غمي است

به انتظار قدم‌‌هايت زيستن، 

بدان كه مصراع زندگيم با قافيه تو پايان خواهد يافت.

 بيا كه اگر تو بيايي تمامي شب‌هاي يلداي غم سپيده صبح را

مهمان هميشگي دلم خواهد كرد...

نمي‌دانم آيا دل كوچكم تا ظهور تو در تكاپو است

يا تا غروب آرزوهايش چيزي نمانده....

اما ... غمگين‌ام و مي‌ترسم كه دلم از جنب و جوش بيافتد و تو نيايي....

افسوس، من و كلمات مجنونم شايد روز آمدنت را نبينيم

من به همه كساني كه آن روز تو را مي‌بينند

و در دو سوي خيابان‌ها قلبهاي سبزشان را به تو هديه مي‌دهند، حسوديم مي‌شود


 

مهدي جان

من نشاني از تو ندارم

اما نشاني ام را براي تو مي نويسم 

در عصرهاي انتظار به حوالي بي كسي قدم بگذار خيابان غربت را پيدا كن

و وارد كوچه پس كوچه هاي تنهايي شو كلبه غريبي ام را پيدا كن

كنار بيد مجنون خزان زده و كنار مرداب آرزوهاي رنگي ام در كلبه را باز كن

به سراغ بغض خيس پنجره برو حرير غمش را كنار بزن مرا خواهي ديد....

با بغضي كويري كه غرق عصاره انتظار است

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 220
  • کل نظرات : 38
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 19
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 190
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 205
  • بازدید ماه : 445
  • بازدید سال : 1,511
  • بازدید کلی : 78,778